ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

اطلاع رسانی در مورد ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

اطلاع رسانی در مورد ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

قسمت دوم چه کسانی تمایل به یادگیری زبان دارند

در قسمت اول مقاله مطرح شد تبلیغات تا حدودی تفکرات و انتظارات زبان آموزان را به شکلی غیرمستقیم نشان می دهند. این تبلیغات در خوشبینانه ترین حالت برای همه زبان آموزان نتیجه یکسانی ندارد. در این مقاله مهمترین انتظارات زبان آموزان در جامعه مطرح می شود.

1.   درصد کمی از زبان آموزان معتقدند باید زبان را به شکل سیستماتیک و در طول زمان با علاقه و پشتکار یاد گرفت. تعداد این افراد حتی در میان کسانی که به آموزشگاههای زبان می روند، آنچنان قابل توجه نیست چون بیشتر زبان آموزان در این آموزشگاه ها یا کودکان و نوجوانانی هستند که غالباً تحت تأثیر و اجبار والدین خود در آموزشگاههای زبان ثبت نام می کنند و یا خانم های خانه داری هستند که  دلیل شرکت آنها در کلاس های زبان بیشتر ایجاد تنوعی در زندگی یکنواخت شان می باشد و البته در عین حال تا حدودی هم به یادگیری زبان علاقه دارند ولی برای یادگیری زبان پشتکار لازم را ندارند.

2.   باور دیگر در بین زبان آموزان عبارت است از "کمترین تلاش و بیشترین حاصل" . در شکل افراطی آن،  افراد معتقد به این باور آرزو می کنند دارویی وجود داشت که انسان با مصرفش زبان یاد بگیرد. این تفکر در سایر زمینه ها هم رایج می باشد. مثلاً افراد چاقی که می خواهند با مصرف دارو یا جراحی هایی گوناگون اندامی خوش فرم داشته باشند درصورتی که شکل طبیعی کاهش وزن با گرفتن رژیم مناسب غذایی همراه ورزش درست در طول زمان و با پشتکار حاصل می گردد.

تکلیف این دو گروه کاملاً روشن است. گروه اول به یادگیری زبان با روشی سیستماتیک از سطح پایه تا پیشرفته در آموزشگاهها یا به شکلی خودآموز از روی مواد آموزشی گوناگون می پردازند و بدون تمرین و وقت کافی گذاشتن، یادگیری زبان برای آنها به شکل مطلوب غیر ممکن است. گروه دوم هم تا زمانی که به باور خود پای بند بمانند، در اوهام یادگیری زبان آنطور که فکر می کنند ، باقی خواهند ماند و طبعاً تحت تأثیر هر گونه تبلیغات حتی از نوع غیر واقعی آنها قرار می گیرند و هیچ وقت نیز به نتیجه نمی رسند. با وجود این در واقعیت زبان آموزان در طیفی بین گروه اول و گروه دوم قرار دارند. مثلاً؛

3.   برخی از زبان آموزان معلوماتی در سطح پایه دارند، ولی نمی توانند مدت زمانی طولانی را برای یادگیری زبان اختصاص دهند. نظیر افرادی که قصد مهاجرت دارند و باید نمره حداقلی (بین 5 و 6) در امتحان آیلتس عمومی بگیرند، یا مصاحبه ای با مقام مسئول روادید داشته باشند، یا به حداقل توانایی گفتگو برای زندگی در کشور مهاجر پذیر دست یابند.

4.   گروه دیگر زبان آموزان به علت مشغله کاری نمی توانند یادگیری سیستماتیک را ادامه دهند و در عین حال باید در مدت کوتاهی قادر به استفاده از زبان در زمینه ای خاص (مثلاً انگلیسی بازرگانی) باشند.

5.   یادگیری و مکالمه زبان برای عده ای نیز یک معضل شده و امکان یادگیری در روندی عادی برای آنها از بین رفته است. علاوه بر این ممکن است مشکل آنها عدم اعتماد به نفس برای شرکت در کلاس عمومی نیز باشد.  

6.   گروه دیگر از زبان آموزان کسانی هستند که به علت موقعیت شغلی و اجتماعی، یادگیری زبان برایشان امری ضروری شده و گرچه دانش زبان آنها اندک می باشد، فکر می کنند شرکت در کلاس های سیستماتیک برایشان کسر شأن خواهد بود.

همانطور که مشاهده می شود این چهار گروه (3-6) امکان شرکت در کلاس های عمومی و یادگیری زبان در یک روند طولانی را ندارند، تنها راه برای آنها گرفتن مدرس های خصوصی زبان می باشد. در صورتی که مدرس موقعیت آنها را درک کند، روش تعلیم خود را با شرایط آنها تطبیق دهد و اعتماد آنها را بدست آورد، می تواند به چهار گروه فوق در روند یادگیری با توجه به میزان همکاری شخص زبان آموز یاری رساند.

در پایان این بخش لازم است یک ضرب المثل روسی و معادل فارسی آن را یادآوری کنم. در فرهنگ روسی می گویند هنگامی که دنده مهره با دنده پیچ به درستی روی هم جفت و جور شوند، با کمترین نیرو و کوتاه ترین زمان می توان مهره را روی پیچ محکم کرد ، وای به زمانی که دنده پیچ و مهره روی هم قرار نگیرند چون با بیشترین نیرو و قوی ترین آچارها می توان مهره را فقط کمی به جلو برد و هیچوقت امکان محکم شدن مهره و پیچ میسر نخواهد بود (یعنی به نتیجه مطلوب نمی رسیم) که ضرب المثل معادل فارسی آن جفت وجور شدن در و چهارچوب آن می باشد. به منظور این که این ضرب و المثل ها در یادگیری زبان برای گروه های 3 تا 6 زبان آموز تحقق یابند باید دست کم شرایط زیر وجود داشته باشند:

*          زبان آموز باید بداند که چه می خواهد یاد بگیرد و چه مقدار زمان صرف یادگیری می گذارد که پاسخ به این پرسش توقع زبان آموز را تعیین می کند.

*          با توجه به مورد بالا زبان آموز باید به دنبال شرایطی باشد که انتظارش برآورده گردد.

*          مدرس زبان باید بداند آیا قادر است این توقع را با ایجاد محیط یادگیری مطبوع برای زبان آموز برآورده نماید.

*          مدرس زبان باید آنقدر تجربه و انعطاف داشته باشد که روند یادگیری را بر اساس نحوه یادگیری هر زبان آموز تنظیم نماید.

*          قبل از آغاز هر روند یادگیری، لازم است زبان آموز و مدرس زبان با هم برخوردی داشته باشند تا بفهمند در همکاری باهم با درنظر گرفتن توقع زبان آموز امکان آموزش زبان فراهم است یا خیر. اگر این امکان وجود ندارد، نباید وقت یکدیگر را بیهوده هدر دهند.

*          هر گاه مدرس قولهایی برای برآورده ساختن توقعات زبان آموز بدهد، باید زمان کوتاهی تعیین شود که در آن زمان هر یک از قولهای مدرس قابل سنجش برای زبان آموز باشد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.