ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

اطلاع رسانی در مورد ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

اطلاع رسانی در مورد ترجمه و تدریس زبان انگلیسی

یادگیری و تدریس زبان انگلیسی

تقریباً از آغاز تمدن بشری، یادگیری زبان دیگر اقوام و کشورها آغاز شد و در طول تاریخ شیوه های گوناگونی برای یادگیری زبان استفاده شده است. از آنجایی که این مقاله برای عموم مردم نوشته می شود، فقط به چند شیوه تعلیم و یادگیری زبان در صد ساله اخیر به طور خلاصه می پردازم.

·        یادگیری قواعد دستوری زبان بیگانه ـ در گذشته در کشورهای غربی زبان لاتین (برای خواندن متون دین مسیحیت) و در کشور خودمان زبان عربی (آن طور که در حوزه های علیمه تدریس می شد) را با یادگیری قواعد دستوری آموزش می دادند. در کشورهای غربی در قبل از قرن بیستم، روش تدریس زبان لاتین و به تبع آن اکثر زبانهای بیگانه با یادگیری قوانین دستوری (گرامر) و به شکل خواندن و نوشتن و حتی ترجمه متن از هر زبان به دیگری توأم بود. این روش جذابیتی برای دانش آموزان زبان نداشت. دلیل آن کاملاً روشن است، کافیست به تجربه گذشته خود یا تجربه جاری فرزندان محصل در مورد زبان عربی مراجعه کنیم تا بفهمیم با این شیوه کسی قادر به برقراری ارتباط با دیگران در آن زبان نمی شود.

·        در دوران جنگ جهانی دوم و حتی پس از جنگ برای تربیت جاسوس در کشورهای متخاصم محیطی را فراهم می کردند که در آن جاسوسان به طور شبانه روزی در معرض زبان بیگانه قرار گیرند، در کشور شوروی سابق حتی دهکده هایی را به شکل مصنوعی درست کرده بودند که جاسوسان مجبور بودند به شکل عملی در محیطی شبیه سازی شده ارتباط برقرار کنند. طبیعی است که با این روش جاسوسان در مدت نسبتاً کوتاهی آماده می شدند تا برای فعالیت جاسوسی در کشور متخاصم اعزام شوند. شاید برخی از افرادی که آرزوی یادگیری زبان را دارند به این شیوه معتقد باشند. شکل مدرن شده آن این عقیده است که فقط می توان زبان کشور بیگانه را در آن کشور یاد گرفت. هرچند که این تفکر جذابیت دارد و نمونه آن پیام های بازرگانی در برخی از کانال های ماهواره ای برای یادگیری زبان در کشور بیگانه است، ولی باید توجه داشت که بجز کودکان و نونهالان که برای مهاجرت به کشور دیگر می روند، افراد اندکی زبان بیگانه را مانند زبان مادری یاد می گیرند. من در طول زندگی با افراد متعدد بزرگسالی برخورد کرده ام که حتی با سالها اقامت در کشور بیگانه نتوانسته اند به غیر از چند عبارت و جمله خیلی ضروری چیز دیگری یاد گرفته باشند و یادگیری زبان برای آنها به مانند سد محکمی در مسیر زندگی تبدیل شده است. یادگیری با این روش خواه در داخل کشور و خواه در کشور مقصد برای زبان آموز بسیار پرهزینه بوده و نتیجه آن هم با توجه به هزینه بالای آن حداقل برای بزرگسالان کاملاً مبهم است و گاهی هم توأم با صدمات روحی برای زبان آموزان می شود.

·        روش دیگر در ایران به آموزش سمعی بصری زبان مشهور شد ـ در گذشته برخی موسسات از این روش استفاده می کردند. افراد باید مکالمه هایی را بدون این که کاملاً آن را بفهمند، حفظ می کردند. منتقدین این شیوه ، آن را یادگیری طوطی واری زبان می نامیدند. شاید هنگام برقراری ارتباط در موقعیت واقعی، اگر همان عبارات و جمله های حفظ شده بکار می رفت، زبان آموز می توانست جواب مناسب را بدهد. ولی گفتگوی آزاد و بیان افکار با شیوه یادگیری طوطی واری امکان پذیر نیست. همه می دانند که در یک موقعیت خاص مثلاً هنگام خرید یک جنس، هرکس در زبان مادری با توجه به فرهنگ اجتماعی خود، دامنه واژگان زبان مادریش، و تجربه خرید، و موقعیت فروشگاه و فروشنده با جملات متفاوت درخواست خود را مطرح می نماید. در یادگیری طوطی واری به این مسائل توجه نمی شود و زبان آموز در موقعیت های متفاوت دچار لکنت خواهد شد.

·        از دهه هفتاد میلادی به بعد، روش های گوناگون تدریس مطرح شد که همه مدعی بودند که می توانند این نقیصه روش سمعی بصری را بپوشانند. تقریباً همه آنها هدف خود را برقراری ارتباط در زبان بیگانه درنظر گرفتند. مدرسان زبان نیز یا یکی از این روش ها یا تلفیقی از روش های گوناگون را برای تدریس اتخاذ کردند. بی دلیل نیست که برخی مدعی هستند که به تعداد مدرسان روش تدریس وجود دارد. ولی باز هم تأکید می کنم که در حال حاضر عموم مدرسان باتجربه و موفق زبان باید روی برقراری ارتباط در زبان بیگان برای زبان آموز تأکید داشته باشند.

مطالب آموزشی

مطالب آموزشی بصورت کتاب، یا نرم افزارهای آموزشی می باشند و به دو دسته تقسیم می شوند:

1.      مطالبی که که از سطح مبتدی تا سطح متوسطه یا پیشرفته طبقه بندی می شوند. چون منابع گوناگونی در بازار وجود دارند، بهتر است بعد از شروع مثلاً یک عنوان کتاب، مطالعه آن عنوان از هر سطح تا آخرین سطح آن ادامه داشته باشد، چون کلاً کتابهای طبقه بندی شده موجود در بازار همه بر طبق یک روال طراحی شده اند. تنها تفاوت میان آنها عبارتند از:

-       نوع مطالب درون کتاب که یا برای کودکان طراحی شده اند یا نوجوانان.

-       ممکن است تکیه هر کتاب بیشتر روی برخی از مهارت های خاص باشد (منظور از مهارت زبانی یکی از چهار مهارت شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن می باشد).

-       گویش شنیداری مطالب کتاب یا به لهجه انگلیسی و یا به لهجه آمریکایی است.

این نوع کتاب ها برای یادگیری سیستماتیک (نظام مند) مثلاً زبان انگلیسی مناسب می باشند.

2.      مطالبی که برای منظوری خاص طراحی شده اند. برخی از این منظورها شامل موارد زیرند:

-       یادگیری و افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در سطوح متفاوت از مبتدی تا پیشرفته

-       آمادگی برای آزمون های خاص

-       آموزش زبان تخصصی (انگلیسی تجاری یا جهانگردی و ...)

-       آموزش یکی از چهار مهارت شنیدن، نوشتن، خواندن و صحبت کردن.

-       فرهنگ واژگان زبان انگلیسی که به عنوان کتاب یا نرم افزار مرجع و کمک آموزشی استفاده می شود.

 

طبقه بندی زبان آموزان

با توجه به تجربه بیش از سی سال و برخورد با زبان آموزان گوناگون، طبقه بندی زیر را برای آنها در نظر گرفته ام. طبعاً ممکن است طبقه بندی های متفاوتی مد نظر سایر اساتید زبان باشند.

1.      کسانی که به طور سیستماتیک (نظام مند) یک زبان را یاد می گیرند. این افراد باید وقت کافی برای یادگیری داشته باشند و به شکلی مرتب برای چندین سال به یادگیری زبان مشغول شوند. معمولاً قبل از شروع آموزش، آزمون تعیین سطح دانش زبان آموز از زبان مورد نظر گرفته می شود و بعد از آن مطابق روند آموزشی از قبل تعیین شده کار آغاز می گردد. بهتر است این افراد یادگیری را بدون ایجاد وقفه در روند آموزش ادامه دهند. تمام دانش آموزانی که از سنین کودکی و نونهالی به یادگیری زبان مشغول می شوند و بزرگسالانی که وقت آزاد برای یادگیری و حل تمرین های خاص دارند در زمره این گروه به شمار می روند.

2.       کسانی که پیشینه یادگیری زبان دارند و می خواهند به منظوری خاص ؛ نظیر مهاجرت، شرکت در آزمون یا به علت نوع کارشان، زبان یاد بگیرند. این افراد معمولاً وقت کافی برای یادگیری سیستماتیک  ندارند و قبلاً یادگیری زبان را در نیمه راه رها کرده اند. تا اندازه ای با زبان آشنایی دارند ولی این آشنایی کافی نیست. ممکن است فقط بخواهند مهارت صحبت کردن خود را تقویت کنند یا مشکلاتشان را در نوشتن برطرف نمایند و یا تکنیک های آزمون را یاد بگیرند و شاید فقط نیاز دارند که در مشورت با مدرسی معتبر یادگیری خود را ادامه دهند.

3.      عده ای نیز خود را در زمره زبان آموزها به شمار می آورند. آنها یا به اجبار، یا چشم و هم چشمی، و یا بر اثر موج هیجانی به خواندن زبان روی می آورند. اگر در بین آنها علاقه، میل شدید، و انگیزه ای قوی برای یادگیری بوجود نیاید، لاجرم یادگیری در نیمه راه متوقف می گردد. در میان این گروه زبان آموز   این عقیده به شکل وسیع تر رایج است ، " باید زبان در دوره ای خیلی کوتاه با کمترین زحمت و تمرین به شکل کامل فراگرفته شود." این توقع بیجا و غیرمنطقی است چون تمرین در یادگیری هر فن، علم و مهارت لازم است. مدرس فقط می تواند علاقه زبان آموز را به تمرین تا حدودی بوجود آورد و شکل تمرین را برای وی خوشایند کند. در اینجا لازم است اصلی کلی از روانشناسی یادگیری تذکر داده شود:

سه مرحله در فرایند یادگیری

الف ـ شناخت Cognition

در این مرحله فرد با موضوع آشنایی پیدا می کند. مثال در هنگام یادگیری رانندگی، تعلیم دهنده رانندگی به شکل شفاهی نحوه حرکت اتومبیل را شرح می دهد، یا در یادگیری زبان، مدرس موضوع درس را به شکلی کاملاً قابل فهم برای زبان آموز توضیح می دهد. در این مرحله نقش تعلیم دهنده یا مدرس در بیان موضوع به شکل کاملاً‌ قابل فهم مهم می باشد. در صورتی که او ارتباط صحیحی با تعلیم گیرنده یا زبان آموز برقرار ننماید و مطلب را به درستی منتقل نکند، مرحله شناخت مختل می شود. چون کل این مرحله در هنگام حضور تعلیم دهنده و مدرس صورت می گیرد، نقش تعلیم دهنده و مدرس در فرایند شناخت تعلیم گیرنده و زبان آموز تا 90% می باشد و می توان تا اندازه زیادی میزان توانایی مدرس و تعلیم دهنده را در مرحله شناخت ارزیابی کرد.

ب ـ  مرحله ارتباط و شرکت فعال (پیاده سازی دانش در عمل) Association

در این مرحله آنچه که درمرحله شناخت یاد گرفته شده در عمل پیاده می شود. مدرس یا تعلیم دهنده با حوصله و کنترل همه جوانب اجازه می دهد که زبان آموز یا تعلیم گیرنده در عمل آنچه را که یاد گرفته، بکار ببرد و اشتباهات او را با حوصله و در محیطی بدون تنش اصلاح کند تا بتدریج اعتماد بنفس حاصل گردد. چون کل این مرحله در هنگام حضور تعلیم دهنده و مدرس صورت می گیرد، نقش تعلیم دهنده و مدرس در فرایند تمرین تعلیم گیرنده و زبان آموز بین 60%  و 70% می باشد و می توان میزان تجربه تدریس مدرس یا تجربه آموزش تعلیم دهنده را ارزیابی کرد.

ج ـ مرحله خودکار یا عادت Automation

در این مرحله زبان آموز یا تعلیم گیرنده از آنچه که شناخت بدست آورده و در عمل پیاده کرده، آنقدر استفاده می نماید که به صورت عادت در آید و همیشه بتواند این قسمت شناخت خود را به شکلی خودکار بدون فرایند طولانی فکر کردن انجام دهد. بخش کوچکی از این مرحله در کلاس حاصل می گردد چون این فرایند بسیار طولانی است. به همین علت 90% این فرایند به تعلیم گیرنده یا زبان آموز متکی است. نقش مدرس زبان یا تعلیم دهنده رانندگی در این مرحله تقریباً قابل اغماض می باشد و نمی توان با معیار رسیدن یا نرسیدن فراگیرنده به این مرحله قضاوت درستی در مورد مدرس زبان یا تعلیم دهنده داشت.

برای ساده تر شدن ادراک این سه مرحله به مثال تعلیم رانندگی بر می گردیم. مثلاً در روز اول تعلیم دهنده رانندگی نحوه آغاز حرکت ، میزان گاز دادن و گرفتن ترمز را به تعلیم گیرنده به طور کامل توضیح می دهد (مرحله شناخت). در آن جلسه و شاید در چند جلسه بعدی، نحوه استارت زدن، میزان گاز دادن، کلاج گرفتن و اتوموبیل را در دنده یک گذاشتن توسط تعلیم گیرنده از سوی تعلیم دهنده رانندگی کنترل می شود و با آرامش اشتباهات او را گوشزد می کند (مرحله برقراری پیوند میان شناخت و کاربرد). در جلسات آخر تعلیم رانندگی تعلیم گیرنده بدون اشتباه ولی با حواس جمع اتومبیل را به حرکت در می آورد (شروع مرحله خودکار و عادت). پس از گرفتن گواهینامه رانندگی و خرید اتومبیل و گذشت دوره ای که شاید توأم با اشتباهاتی هم باشد، راننده بدون هیچ اشتباه و بدون فکر و به شکل ناخودآگاه در مورد نحوه آغاز حرکت اتومبیل، رانندگی خود را شروع می نماید (مرحله عادت یا خودکار).     

انواع محیط آموزش

به طور کلی دو نوع محیط آموزش وجود دارد. کلاس عمومی و کلاس خصوصی یا نیمه خصوصی.

کلاس عمومی برای زبان آموزانی بیشترین بهره را دارد که می خواهند به طور سیستماتیک (نظام مند) یک دوره آموزشی را تا انتها بگذرانند. پیش شرط های حضور در این نوع کلاس ها عبارتند از:‌

·        قبول روند نظام مند آموزش (از پایه تا پیشرفته)

·        داشتن وقت کافی برای شرکت در کلاس های از قبل زمانبندی شده و آمادگی روحی برای ادامه روند طولانی یادگیری

·        داشتن روحیه ای برون گرا که موجب شود زبان آموز به شکلی فعال در کلاس شرکت نماید.

·        داشتن انگیزه ای قوی و صرف وقت کافی برای حل تمام تمرین ها

طبعاً کلاس عمومی برای افراد خجالتی، درگیر مشکلات متعدد زندگی، افرادی با محدودیت زمان و زبان آموزانی که فقط بخواهند خود را در مهارت یا زمینه ای خاص تقویت کنند، مناسب نمی باشد.

در کلاس های نیمه خصوصی و خصوصی عمدتاً موضوعی خاص (مثلاً زبان تجاری یا آمادگی برای آزمون) تدریس می شود به مهارت خاص زبانی مثلاً مکالمه، یا مهارت نوشتاری توجه دارند. البته ممکن است زبان آموزانی که محدودیت زمانی دارند، یا به علتی شرکت در کلاس های عمومی برایشان مثمر ثمر نمی باشد،‌ معلم خصوصی بگیرند تا یک دوره آموزش را به شکل سیستماتیک از ابتدا تا پایان طی نمایند. باید توجه داشت که در کلاس نیمه خصوصی باید سطح دانش و خواسته همه زبان آموزان با هم همخوانی داشته باشد، وگرنه روند کلاس با چالش مواجه می شود.

نکته ای که باید خاطر نشان شود، لازم است که سرعت یادگیری در کلاس خصوصی سریع تر از کلاس عمومی یا هر طریق دیگر یادگیری زبان باشد وگرنه فلسفه وجودی کلاس خصوصی از بین می رود.  

    

            Madadi.mohsen.13@gmail.com

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.